مجید رسولی؛ احمد بخشی
چکیده
امنیت از مقولات بسیار مهم بشر از گذشتههای دور بوده و درگذر زمان، اهمیت آن کاهش نیافته، بلکه هر روز فزونی یافته است. یکی از عوامل مؤثر بر امنیت، وجود گروههای مبارز، باندهای جنایتکار سازمانیافته در سراسر جهان و پیوند بین آنها میباشد. در سالهای اخیر، ظهور و ارتباطات پیچیده گروههای تروریستی در آفریقا به نگرانی فزایندهای ...
بیشتر
امنیت از مقولات بسیار مهم بشر از گذشتههای دور بوده و درگذر زمان، اهمیت آن کاهش نیافته، بلکه هر روز فزونی یافته است. یکی از عوامل مؤثر بر امنیت، وجود گروههای مبارز، باندهای جنایتکار سازمانیافته در سراسر جهان و پیوند بین آنها میباشد. در سالهای اخیر، ظهور و ارتباطات پیچیده گروههای تروریستی در آفریقا به نگرانی فزایندهای در سطوح ملی، منطقهای و حتی بینالمللی تبدیلشده است. در همین راستا، این گروهها، غالبا ًمنازعات و بیثباتی بین کشورهای هممرز را بر مبنای انگیزههای مذهبی، سیاسی یا اقتصادی،کسب قدرت، سرزمین و کنترل مردم بیگناه تقویت میکنند. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر گروه تروریستی بوکوحرام بر توسعه و امنیت منطقه مرزی نیجریه و کامرون در پاسخگویی به این پرسش است که عوامل مؤثر بر فعالیتهای بیثبات کننده و تهدید امنیت منطقهای بوکوحرام در امتداد مرز کامرون و نیجریه در غرب آفریقا کداماند؟ پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و دادهها و اطلاعات موردنیاز آن به روش کتابخانهای گردآوریشده در قالب نظریه همگرایی منطقهای بر این فرضیه استوار است که بوکوحرام میتواند با بهرهبرداری از عواملی مانند حاشیهنشینی، فقر، فساد، بیعدالتی، ناکامی دولت فدرال و مرزهای نفوذپذیر در راستای اعمال کنترل و قدرت بر منطقه، رویکردی افراطی از اسلام را در بخشهایی از کامرون و نیجریه تحمیل کند. نتایج پژوهش نشان داد بهرهمندی از استراتژی همکاری و انعقاد پیمانهای دفاعی بین کشورهای مرزی ضمن تقویت امنیت منطقهای و پشتیبانی پایههای اقتصادی شکننده میتواند در جهت بازدارندگی و کاهش هجوم تروریستهای آینده مؤثر باشد؛ بهگونهای که دولتهای دارای ایالات مرزی باید در معاهدات همکاری استراتژیک متعهد شوند و ترتیبات امنیتی طولانیمدت مرزی برای مهار برنامههای توسعهطلبانه گروههایی مانند بوکوحرام را ایجاد کنند.
ناصر یوسف زهی؛ حسین فرزانه پور؛ احمد بخشی
چکیده
بایستگیِ افغانستان در اقتصاد شرقِ ایران احیاگر مجدد نقش استانهای مرزیِ شرق در تجارت خارجی کشور طی یکونیم دههی گذشته بوده است. این جستار به وارسی جایگاه خراسان جنوبی در اقتصاد شرقی ایران با روش تبیینی و کاربست جغرافیای اقتصادی پرداخته است. با درنظرداشتِ رقابتهای ژئواکونومیکی و ژئوپولیتیکیِ منطقه ای در آسیا و رویدادهای جهانی ...
بیشتر
بایستگیِ افغانستان در اقتصاد شرقِ ایران احیاگر مجدد نقش استانهای مرزیِ شرق در تجارت خارجی کشور طی یکونیم دههی گذشته بوده است. این جستار به وارسی جایگاه خراسان جنوبی در اقتصاد شرقی ایران با روش تبیینی و کاربست جغرافیای اقتصادی پرداخته است. با درنظرداشتِ رقابتهای ژئواکونومیکی و ژئوپولیتیکیِ منطقه ای در آسیا و رویدادهای جهانی چون تحریمهای جدید آمریکا هدف کندوکاو مزبور نگرورزی به جایگاه اقتصادی استانها و کشورهای شرقیِ ایران در پیشرفت اقتصادی و برنامه ریزی های تجارت خارجی منطقه ایِ کشور و بازگوییِ اهمال کاری پژوهشگران حوزه اقتصاد، جغرافیا و سیاست از این پیش آمدگی راهبردی است. ازاین رو، نوآفرینی و ایده اصلی پژوهش گونه ای آینده پژوهی و اثبات نقش فرامحلیِ جغرافیای خراسان جنوبی در چارچوب مفهوم جدید اقتصاد شرقی است. به منظور پاسخ به پرسش این گفتار که توانمندیهای محیطی خراسان جنوبی در گسترش روابط اقتصادی ایران-افغانستان کداماند؟ محیط جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی-امنیتی این استان مطالعه گردید. اگرچه تعاملات بازرگانی کشور با همسایگان شرق متأثر از گفتمان غرب بوده است، برآیندها گویای کارایی نقش فراملی خراسان جنوبی در پیشدرآمدیِ اقتصاد منطقه ایِ شرق و با محوریت ایران و افغانستان است. رونق اقتصاد شرق نقش بسزایی در توسعه پایدار این استان خواهد داشت. لذا مطالعات استان شناسی در این دو کشور می بایست بر اهمیت سطوح فرامحلیِ جغرافیای اقتصادیِ استانهای مرزی توجه یابند.
احمد بخشی
چکیده
توسعه و امنیت از مهمترین دغدغه کشورها و بازیگران سیاسی میباشد. دراین راستا، اقتصاددانان معتقدند که تجارت آزاد بین کشورها میتواند نیروی سوقدهندة توسعه و در نهایت امنیت باشد. پس از فروپاشی شوروی و از بین رفتن نظام دوقطبی، روند همگرایی منطقهای برای تأمین نیازها و اهداف گروهها و مناطق مختلف جغرافیایی تغییر جهت داد و تقویت ...
بیشتر
توسعه و امنیت از مهمترین دغدغه کشورها و بازیگران سیاسی میباشد. دراین راستا، اقتصاددانان معتقدند که تجارت آزاد بین کشورها میتواند نیروی سوقدهندة توسعه و در نهایت امنیت باشد. پس از فروپاشی شوروی و از بین رفتن نظام دوقطبی، روند همگرایی منطقهای برای تأمین نیازها و اهداف گروهها و مناطق مختلف جغرافیایی تغییر جهت داد و تقویت شد و در عرصه عمل، شمار قابلتوجهی از سازمانهای اقتصادی منطقهای در این دوره شکل گرفتند و نشان دادند که قدرت اقتصادی به عنصر مهم تشکیلدهنده قدرت سیاسی و حتی نظامی در عرصه بینالمللی تبدیل شده است. موافقان همگرایی اقتصادی معتقدند که فرصتها بر زیانهای ناشی از اندازه کوچک بازار داخلیاش غلبه میکند و «میزان یادگیری» اقتصادیاش را سرعت میبخشد و در این راستا کشورها به دلیل اصل همجواری و تشابه، به منظور کاهش آسیبپذیریهای ناشی از جهانیشدن، اصل منطقهگرایی را در دستور کار خود قراردادهاند. و آن را در راستای اصل "توانمندسازی" میدانند. قاره آفریقا، علیرغم تمام مشکلات و فراز و نشیبها، یکی از مناطق ثروتمند جهان است که از نظر بسیاری از کارشناسان، منابع گستردة آن برای تولید منطقهگرایی و جهانیشدن ضروری میباشد. کشورهای این قاره همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، علاقهمند میباشند تا آسیب پذیری خود را از این پدیده به حداقل رسانده و درنتیجه، همگرایی منطقهای را به عنوان یک ابزار عمده پیشرفت اقتصادی در نظرگرفتهاند و درصددند تا از این طریق، پاسخی به دغدغههای اصلیشان یعنی توسعه و رفاه و امنیت بیابند. این پژوهش در نظر دارد تا با روش تحلیلی– توصیفی، تاثیر آزادسازی تجاری و همگرایی اقتصادی منطقهای را در آفریقا با مطالعه موردی جامعه توسعه جنوب آفریقا[1](سادک) مورد بررسی قرار دهد. دستیابی به رشد و توسعه، افزایش تجارت درون منطقه ای، ارتقا سهم سادک در تجارت جهانی، تقویت استانداردها و کیفیت زندگی و...از نتایج این پژوهش میباشد.
[1]. Southern African Development Community(SADC)